جای خالی
در این بهار چقدر خالیست جایتان آقا
چقدر کرده هوا هم ، هوایتان آقا
و خاکِ حافظه ی کوچه ها چه نمناک است
برای حک شدن رد پایتان آقا
مدار سبزترین گردش زمین جایی است
درست روی خط استوایتان آقا
و رود های جهان مثل نیل میشنوند
صدای معجزه ای از عصایتان آقا
اِذا رَئَیتُکَ روحی ، سَمِعتُ مِن قلبی :
حبیبی ! اَشهَدُ انّی فِدا....یتان آقا
دلم گرفته ، دعایم کنید ، میدانم
که شرم میکند ابر از دعایتان آقا
و قطره قطره بر این شهر خواب می بارد
که کم کند کمی از گریه هایتان آقا
پدر بزرگ نگاهش کنار پنجره ماند
هنوز میزند آنجا صدایتان : آقا
هنوز قافله ها رو به ابر می خوانند
از آن ستاره در شب رهایتان آقا
صدای صبح می آید رسیده اید انگار
به «اَلسَلام» نماز عشایتان آقا
کتاب: ازآهو تا کبوتر/موضوع: اشعار آئینی / شاعر:قاسم صرافان/ ناشر:آرام دل